آشنایی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
نگاهی اجمالی به اصول اقتصادی
قانون اساسی
یكی از فصلهای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (فصل چهارم )مربوط به اقتصاد وامور مالی است . دراین فصل می كوشیم تا چهار چوب نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را به طور اجمال طرح كنیم .
اقتصاد ایران براساس اصل چهل وچهارم قانون اساسی بر پایه سه بخش استوار شده است :
۱ـ بخش دولتی
۲ـ بخش تعاونی
۳ـ بخش خصوصی
اكنون به توضیح هر بخش می پردازیم .
تفسیری پیرامون ماده ۵۳۳ قانون تجارت
طبق قاعده كلی پس از تشكیل عقد بیع, خرید از مالك مبیع و فروشنده مالك ثمن میگردد. بدین جهت, درصورتی كه هر یك از طرفین از تسلیم مبیع یا تادیه ثمن خودداری كند, طرف دیگر فقط حق الزام ممتنع را به اجرای مفاد عقد بیع ودر شرایطی حق حبس خواهد داشت.ماده ۵۳۳ قانون تجارت قلمرو قاعده مزبور را در مورد فروش مال التجاره به تاجر ورشكسته محدود كرده و به فروشنده اجازه داده است مادام كه مال التجاره را به تاجر ورشكسته یا به دیگری به حساب او تسلیم نكرده است, بتواند از تسلیم آن خوداری كند. با تحلیل ماده مزبور, طرح چند مساله در این مقاله قابل بحث است كه ذیلا ذكر می شود:
الف) هدف از ذكر عنوان (مال التجاره) در ماده ۵۳۳. ب) حق حبس در مطلق عقود معاوضی. ج) اثر خیار فروشنده در معامله با تاجر ورشكسته. د) فسخ عقد هبه به تاجر ورشكسته .ه ) شمول حكم ماده ۵۳۳ قانون تجارت نسبت به معاوضه .و) مقررات ماده ۵۳۳ و ۵۳۴ قانون تجارت و خیار ثمن.
قوه قضائیه و مسئولیت دولت ( State)
اصل مسلم حقوقی كه هر خسارتی را جبران پذیر می داند و اعلام می دارد نباید هیچ زیانی بی جبران بماند ، امكان طرح و اقامه دعوای مسئولیت مدنی را علیه هر شخصی ، خواه حقیقی یا حقوقی و خواه وابسته به حقوق خصوصی یا عمومی ، به شخص زیان دیده می دهد. اما از آنجا كه دولت ، دو نوع اقدامات تفكیك از یكدیگر را مرتكب می گردد كه به عنوان عمل حاكمیت و عمل تصدی از آن یاد می كنند ؛ این سوال پیش می آید كه آیا دولت و سازمانهایش را می توان همچون اشخاص معمولی و عادی ، مسئول خسارات یا زیانهایی كه ناشی از اقداماتش می باشد دانست ؟ و در نتیجه ، معتقد شد كه دولت نیز باید از عهده خسارات و صدماتی كه در نتیجه فعالیت او در عرصه های مختلف به اشخاص وارد می آورد برآید و مالاً او را به عنوان خوانده ، به دعوای مسئولیت مدنی فراخواند ؟ خواه این خسارت به یكی از اتباعش باشد یا بیگانه ای كه در اثر اقدامات یكی از قوای سه گانه یا سازمانها و مامورینش خسارت و صدمه ای دیده است ؟ یا اینكه پاسخ پرسشهای یاد شده منفی است و نمی توان گفت كه یك تبعه یا شهروند می تواند دولت متبوع خویش را خوانده دعوای مسئولیت مدنی قرار دهد؛زیرا دولتها با توجه به وجود حاكمیت خویش مبرا از مسئولیتند.
ادامه نوشتهمبانی معرفت شناختی نظریه عدالت اجتماعی در غرب
عدالت اجتماعی از دیدگاه قانون اساسی
عدالت اجتماعی و به تبع آن عدالت اقتصادی از اهمیّت انکار ناپذیری در جامعه برخوردار است . از این روی از سوی همة اندیشمندان و متفکران آزاد اندیش بالاخص اندیشمندان اسلامی به آن اهتمام جدی گردیده است .
قانون اساسی نیز در این زمینه اصول مختلفی دارد و زمینه سازی آن را از وظایف دولت اسلامی دانسته است . زیرا همانطور که در مقدمه قانون اساسی آمده است ، کل اقتصاد وسیله فرض شده است و نه هدف . وسیله ای که هدفی فراتر از خود را دنبال می کند . پس ، از وسیله انتظاری جز کارآیی بهتر در راه وصول به هدف نمی توان داشت . به هر روی فراهم نمودن زمینه مناسب برای ظهور و بروز خلاقیّت های انسانی در جامعه ، جز با استقرار قسط و عدل در جامعه برای تأمین امکانات و شرایط مساوی و مناسب ، و رفع نیازهای ضروری جهت استمرار حرکت تکاملی آحاد جامعه ـ که بر عهده حکومت اسلامی است ـ میسر نیست .
نقطه ای میان افراط و تفریط
«عدالت» در هستی، «عدالت» در جامعه
عدالت، آرمان حقوق
مفهوم عدالت در حقوق
● تعریف عدالت
«عدالت» مفهومی است که بشر از آغاز تمدن خود می شناخته و برای استقرار آن کوشیده است.([۱]) مشاهده طبیعت و تاریخ رویدادها، و اندیشة در خلقت، از دیرباز انسان را متوجه ساخت که آفرینش جهان بیهوده نبوده و هدفی را دنبال می کند.([۲]) انسان نیز در این مجموعه منظم و با هدف قرار گرفته و با آن همگام و سازگار است. بنابراین، هر چیزی که در راستای این نظم طبیعی باشد، درست و عادلانه است.حقوق نیز از این قاعده بیرون نبوده و مبنای آن در مشاهده موجودات و اجتماع های گوناگون است. پس، از ملاحظه «آنچه هست» می توان به جوهر «آنچه باید باشد» دست یافت. به بیان دیگر، در شیوه ارسطویی جستجوی عدالت، واقع گرایی و پایه آن مشاهده و تجربه است. ([۳])
فقر، تبعیض، جرم
مسائل اجتماعی در خلا» اتفاق نمی افتد. هر پدیده ای به عنوان جزیی از نظام کنش در ارتباط علی با دیگر پدیده های اجتماعی، قابل تبیین و درک است. امروزه، وجود پدیده هایی مانند فقر و جرم، واضح تر از آن است که نیاز به تحقیق آکادمیک داشته باشد. اما فهم این مسائل، شدیدا نیازمند تحقیقات اجتماعی است تا از تحلیل و تبیین عوامانه و غیر کارشناسانه حذر شود.
به نظر می رسد در جامعه ایران سه مساله اساسی و مرتبط با یکدیگر وجود دارد که عبارتند از: فقر، تبعیض و جرم. «فقر» به دو معنای فراگیر و ویژه به کار می رود. «فقر فراگیر» وجود نقصان در یک پدیده است مانند «فقر آموزشی» که به تعلیم و تربیت ناقص اطلاق می شود یا وجود «فقر عاطفی» در میان بچه های طلاق «فقر ویژه» عمدتا جنبه اقتصادی دارد که از میزان در آمد و محل زندگی و مدت زندگی و نوع تغذیه و بهداشت، مشخص می شود.
مفهوم عدالت اجتماعی
اجرای احکام و اصول سیاسی اسلام، هدف اصلی نظریه پردازی های سیاسی است. تأملات نظری درباره مفاهیمی چون عدالت، آزادی، برابری، جامعه مدنی و ... هنگامی مورد قبول و مؤثر واقع می شود که با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه، زمینه های اجرا و عملی شدن بیشتری برای آنها فراهم شود. بی تردید، هدف از تولید علم و نظریه پردازی در جامعه کنونی ایران، رفع مشکلات نظری برای شفاف شدن مسیر عمل است.
پژوهش حاضر نیز به بیان شاخص ها و ابعاد عینی تر عدالت اجتماعی برای بالا بردن توان عملی و اجرایی آن در جامعه می پردازد. وقتی تصویر ذهنی کارگزاران از عدالت اجتماعی شفاف تر گردد، می توان به تحقق عدالت در جامعه امیدوار شد.
ضرورت توسعه و فرهنگ عدل پذیری برای نیل به جامعه عدل موعود
در این مقاله ضمن اشاره به اهمیت نقش اجرای عدالت در افزایش انسجام اجتماعی و اصلاح امور جامعه، مبحثی درباره مبانی روانشناختی تمایل به عدالت و ظلم مطرح می شود و با تأمل بر بنیانهای روانشناختی رفتارهای متمایل به ظلم یا ستم پذیری، برخی ترفندهای دفاعی ظلمه و ظلم پذیران ، برای كاهش ناهنماهنگی شناختی، مورد بررسی قرار می گیرند. سپس با اشاره به خطاهای ادراكی محتمل در ارزیابی رفتارهای اجتماعی و كژكاركردی های تمایل به ظلم در مواجهه با نابرابریهای منفی و مثبت، بر اهمیت نقش پذیرش فرهنگی در "تحقق جامعه عدل و پایداری آن" تأكید می شود.
همچنین ضمن تأمل بر دشواری اقدام در عرصه فرهنگ جامعه، بر نقش خرده سیستمهای آموزشی سیستم اجتماعی، در هدایت فرهنگ آن تأكید شده، ضمن نتیجه گیری، نكاتی برای بهبود راهكارها و راهبردهای آموزشی معطوف به ترویج روحیه عدالت خواهی و شعور عدل پذیری مطرح می شود.
روند گسترش دادگاهها و دیوانهای بینالملل
در چند دهه ی اخیر تعداد دادگاهها، دیوانها و کمیسیون های بین المللی به شدت افزایش یافته است. این افزایش را میتوان تا حدودی با جهانی شدن اقتصاد که ناشی از پایان یافتن جنگ سرد است و همچنین با ظهور بازیگران غیر دولتی ای که در تلاشند به عنوان مدعی و خواهان در مراجع قضایی بین الملل حضور یابند، توضیح داد. دیوانهای دعاوی خسارت، دلالتی خاص بر وضعیت نسبتا جدید و برجسته ی افراد و شرکتها دارند.
حل و فصل منازعات بینال مللی در دوران معاصر با دادگاه دائمی داوری (Permanent court of Arbitration) که به وسیله ی کنوانسیونهای ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ لاهه بنیاد نهاده شد، آغاز گردید. هرچند دادگاه دائمی داوری، نه دائمی است و نه یک دادگاه اما تاسیس آن به عنوان اولین مجموعه ی داوری دائمی بین المللی، نقطه عطف مهمی بود. این مجمع داوری اولین مکانیزم جهانی برای حل و فصل اختلافات بین المللی بود.
روش شناسی حقوق بین الملل
● چكیده
نوشتاری كه در پیش روی دارید، ترجمه بخشی از متن انگلیسی دایرهٔ المعارف حقوق بین الملل عمومی است كه به طور موجز به موضوع روش شناسی حقوق بین الملل پرداخته است.
در این مقاله، نویسنده كوشیده است تا روشهای شناخت علمی حقوق بین الملل را معرفی كند. وی این روشها را در یك تقسیم كلی به لحاظ موضوع و هدف شناخت به دو نوع عام و خاص بخش كرده است. (×) در هر یك از این دو نوع شناخت جایگاه و نقش روشهای جامعه شناختی (روش مشاهده تجربی، استقرایی یا تركیبی) و استدلال منطقی (روش استنتاجی یا تحلیلی) را بررسی كرده و معتقد است این دو روش مانعهٔ الجمع نبوده بلكه هرگاه هماهنگ گردند امكان دستیابی به تحلیل جامع نظام حقوقی بین المللی و تشریح ویژگیهای آن را فراهم می سازند.
به این ترتیب، نتیجه می گیرد كه روش تحلیل علمی نظام حقوقی
حمایت از کودک به قوانین پیشگیرانه نیاز دارد
● کودک آزاری جرم عمومی است
در فرهنگ ایرانی«کودک» مترادف با معصومیت، پاکی و صداقت است و در واقع کودکان فرشتگان زمینی هستند که صداقت و یک رنگی را به بزرگسالان یادآوری می کنند. به راستی اگر کودکان نبودند این واژه ها چقدر بی معنا و بدون مصداق بودند.درست به همین دلیل است که پدیده شومی مانند «کودک آزاری» تاسف بار، فاجعه آمیز و دلخراش است و هیچ انسان با وجدان و سالمی آزار معصوم ترین مخلوقات خداوند را بر نمی تابد.در واقع کودک آزاری به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب شدیدی می رساند. کودک آزاری انواع مختلفی دارد از جمله کودک آزاری جسمی و روانی؛ بی توجهی و غفلت نیز از مصادیق کودک آزاری است.این پدیده شوم ریشه در عوامل مختلف از جمله ناآگاهی والدین، مشکلات اقتصادی، اعتیاد بیماری های روانی، مشکلات خانوادگی و... دارد. برای مبارزه با این پدیده که مانند دیگر آسیب های اجتماعی تک عاملی نیست باید برنامه های پیشگیرانه اصولی تر و دقیق تر از مداخلات پس از کودک آزاری اجرا شود.
حقوق کودکان خیابانی را پایمال نکنیم
توزیع عادلانه ثروت، پروسه ای است که این پتانسیل را داراست که در یک بازه زمانی میان مدت، اقشار آسیب پذیر در جوامع توسعه نیافته را از تبعات سنگین فقر و اختلاف طبقاتی رها سازد و از له شدن بیشتر طبقات فرودست و محروم نگه داشته شده در مواجهه با چرخ بی رحم صنعتی شدن و پول سالاری حفاظت کند.
اما در کشوری که انباشت ثروت در اختیار طبقه ای خاص و تنها حسرتش برای طبقه ای دیگربماند، نه تنها اقشار آسیب پذیر، روز به روز به ورطه سقوط و تنگدستی کشیده خواهند شد بلکه ارزش های اخلاقی در آن جامعه هم لحظه به لحظه افول خواهد کرد.
تلاش برای سرپرستی یک کودک
آیا صرفا فقط زوج هایی که توانایی بچه دار شدن را ندارند باید از امکانات فرزندخواندگی استفاده کنند؟ آیا خیلی دور از ذهن نیست که زوجی علی رغم داشتن فرزند خودشان، کودک بی سرپرست دیگری را با هدف کمک رسانی، هم به جامعه و هم خود آن کودک به فرزندی قبول کنند؟
معمولا زوج هایی که توانایی بچه دار شدن ندارند این عدم قابلیت به یکی از آنها منتسب می شود. به نظر شما برخورد هریک از آنها با شریک دارای مشکل چگونه است؟
سن مسؤولیت کیفری اطفال در حقوق ایران و جمهوری آذربایجان و تطبیق با اسناد بین المللی
● مقدمه
سن مسؤولیت کیفری اطفال را باید یکی از چالش برانگیزترین مباحث حقوقی مربوط به حقوق کودک در ایران دانست، این امر بدان دلیل است که از یک سو با توجه به حاکمیت مقررات و قواعد شرعی بر قوانین موضوعه و تبعیت قانونگزار ایرانی از نظریه مشهور فقهای شیعه در تدوین و تصویب قوانین موضوعه، تعیین سن خاصی بعنوان سن بلوغ شرعی، مبنای شناسایی مسؤولیت کیفری برای اطفال بزهکار گردیده است و از سوی دیگر بواسطه الحاق ایران به کنوانسیونها و میثاقهای مختلف بین المللی و لزوم عدم تعارض قوانین داخلی با مقررات مندرج در این کنوانسیونها و میثاق ها و تعریف خاصی که از کودک در این مراجع بعمل آمده است و مآلاً تعارض قوانین و مقررات داخلی با مقررات این میثاقها و کنوانسیونها، انتقاداتی بر نظام کیفری ایران در این زمینه وارد گردیده و انگشت اتهام نقض حقوق بشر را نیز در این خصوص متوجه ایران نموده است.
قانـون و تغذیه کودک
● چه کسی مسئول تغذیه کودک است؟
نگهداری کودک، هم « حق» و هم « تکلیف » پدر و مادر او است.
بی شک « تغذیه » یکی از اولین و مهمترین نیاز کودک برای رشد ونمو جسم است، سلامت و حیات کودک به آن بستگی دارد. بنابراین تغذیه کودک در درجه اول به عهده پدر و مادر است.
بر اساس قانون نگهداری و در نتیجه تغذیه کودک تا سن دو سالگی، هم وظیفه و هم حق مادر است. یعنی مادر از طرفی « باید » از فرزند نگهداری و او را تغذیه کند، و از سوی دیگر کسی حق ندارد دراین مدت کودک را از مادر جدا کند مگر به حکم قانون. چون این حق قانونی مادر است که کودک خود را نگهداری و تغذیه کند.