اندیشه حقوق بشر
تمرکز بر حقوق بشریت اصل ضروری
تقریبا در تمام اسنادی که تاکنون درباره حقوق بشر به تصویب مراجع بین المللی رسیده است مضمون واحدی به چشم می خورد این اسناد به طور خلاصه بر این نکته متفق اند که بشر از حقوق و آزادیهایی برخوردار است که باید الزاما و به گو نه ای موثر از آن حمایت شود و دولتها موظف اند در صورت نقض این حقوق تدابیر مطمئن برای احقاق حقوق افراد فراهم آورند، استقرار نظم عمومی در یک جامعه پیشرفته محتاج به قوانینی است که محتوای آن بامعیارهای صحیح سنجیده شده و شایستگی و توان پاسداری از نظم جامعه را داشته باشد.
در میان انبوه قوانین، قوانین کیفری به طور قطع و بالاخص مقررات مربوط به دادرسی کیفری نقش عمده ای در بقا و دوام نظم جامعه ایفا می نماید. تعقیب و محاکمه و صدور حکم محکومیت درباره بزهکاران و در عین حال ممانعت از صدمه به حقوق آنان و نیز حفظ افراد شریف و پاکدامن و جلوگیری از صدور محکومیت های نارواکه از اهم اهداف آیین دادرسی کیفری است، همه ارتباط دقیق بانظم جامعه داخلی و همچنین بین المللی دارد.
حقوق اشخاص بی تابعیت
حقوق عمومی و حقوق بشر
«حقوق عمومی» رابطه میان شهروندان و مقامهای عمومی را سامان بخشیده، تضمین می کند که قدرت به طور منصفانه و خردمندانه به کار بسته شده و مورد تجاوز و سوء استفاده قرار نمی گیرد. «حقوق بشر»، در این میان، برای تضمین حمایت و پشتیبانی از حقوق بنیادین در مقابل دخالت ناموجه مقامهای عمومی یا، در برخی موارد، دیگر افراد و گروههای خصوصی است.
تردیدی نیست که «حقوق عمومی» و «حقوق بشر» اکنون بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر نزدیک شده اند. چه آنکه اکنون هر دو، به طور کلی، هدف واحدی را دنبال می کنند: تضمین حقوق شهروندان یا به تعبیر دیگر حقوق بشر در مقابل قدرت عمومی. این دو حوزه از حقوق از یک سو با معرفی مجموعه ای از حقهای نقض ناپذیر و از سوی دیگر با پیش بینی ساز و کارهای مناسب محدودسازی قدرت عمومی و نظارت بر اجرای آن سعی در فعلیت بخشی به هدف اصلی خود دارند.
آزادی فردی و حدود آن در حکومت اسلامی
تاریخ بشریت آکنده از مبارزات و درگیریها وتصادمات گروههای مختلف انسانی است . انسان بحکم داشتن طبع اجتماعی ، از همان روزهای نخستین خلفت ، زندگی فردی را رها کرده و زیستن با دیگر همنوعان را پیشه خویش ساخته است . در این زندگی که خود بخود براساس نیاز متقابل و تعاون با یکدیگر پدید آمده است همواره برخوردها و همکاریها وجود داشته است .
انسان ، به زودی ، احساس و امکان سلطه خود را بر موجودات طبیعت و حیوانات دریافت و در مقام دستیابی بر آنها و بهره گیری از آنها برآمد ، در راه تثبیت سلطه خود واستثمار آنها با مقاومت آگاهانه ای برخورد نکرد بلکه می بایست رموز و فنون نفوذ و سلطه را با بکار انداخت استعداد خود و آگاهی یافتن از قوانین طبیعت و قوای غریزی نهفته در حیوانات که هردو ثابت و تقریباً لایتغیر هستند کشف کند . قرآن کریم در آیات زیادی بر این حالت تفوق انسان و بودن همه موجودات طبیعت در استخدام او تصریح می کند ، مخصوصاً در این زمینه آیات ۵ تا ۱۶ سوره نحل بخوبی گویای این مطلب است .
خاستگاه حقوق بشر و دغدغه های امروز
آزادی از هراس
اگر دست یابی به آزادی، حق مردم یک جامعه و محروم کردن آنان گناهی نابخشودنی و عامل عقب ماندگی به شمار آید، به همین نسبت نیز می توان گفت این حق مردم یک جامعه است که از ترس آزاد باشد. به این معنا که جامعه، فاقد عوامل اخلال در نظم روانی و امنیت ذهنی شهروندان باشد.
مایکل مور در فیلم مستند خود با عنوان «بولینگ در کلمبیا»، که چندی قبل از شبکه یک سیما پخش شد، در پی بررسی عوامل و ریشه های خشونت در جامعه امریکایی است. او در این فیلم به خوبی توانسته است روی دیگر واقعیات یک جامعة پیشرفته و صنعتی را نشان دهد. این واقعیت، که از آن می توان به عنوان مهم ترین و اساسی ترین مسأله یاد کرد، همانا وجود ترس و وحشت در میان مردم است. به همین منظور شهروند امریکایی برای حفاظت از خود ناچار به حمل و نگهداری سلاح می شود. در نتیجه این وضعیت، و با توجه به خشونت و وحشت فراگیر، تعداد زیادی قربانی می شوند و کسی هم مسؤول شمرده نمی شود.
سازمان های غیردولتی و حقوق بشر
اعلامیه حذف خشونت علیه زنان
● قطعنامه ١٠٤/٤٨ مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوبه ٢٣ فوریه ١٩٩٤
▪ با آگاهی به نیاز فوری به اینکه حقوق و اصول مربوط به برابری، امنیت، آزادی، تمامیت، و وقار همه انسانها به طور جهانشمول در باره زنان اعمال شود،
▪ با توجه به اینکه این حقوق و اصول در اسناد بین المللی محترم شمرده شده، از جمله در «اعلامیه جهانی حقوق بشر» (۱)، «میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی»(۲)، «میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی»(۲)، «کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» (۳)، و «کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیر انسانی یا تحقیر کننده» (۴)،
درآمدی برنسبت میان فقه وحقوق بشر
دین و حقوق بشر
وکلا و پیشبرد حقوق بشر
حقوق بشر
آیین نامه ستاد حقوق بشر
حقوق بشراصلی ترین دغدغه جهان بشری
● مقدمه
جوهره اصلی حقوق بشر پاسداری از حیثیت انسانی است. هر انسانی فارغ از جنس، رنگ، نژاد، مذهب دارای حیثیت انسانی برابر با دیگر انسان ها است. برخورداری از حیثیت و کرامت انسانی برابر، از اصول بنیادین حقوق بشر است که در هیچ شرایطی تخصیص نمی پذیرد. بنابراین منشاء برخورداری از حقوق برابر و یکسان، حیثیت انسانی برابر و یکسان است نه تعلق به جنس، نژاد، مذهب و یا حتی خط مشی سیاسی غالب. لذا مهمترین چالش امروزین جهان مسئله توجه به مسائل حقوق بشر ومشکلات ناشی از نقض این حقوق بنیادین توسط دولتها است به حدی که به جرات میتوان ادعا کرد قرن حاضر دوره توجه به این مقوله وتشکیل دولتهائی است که حقوق بشر را در عمل بتوانند نهادینه کرده وضمانت اجرای داخلی آن را تضمین کنند.
حقوق بشر از آن همه
در سحرگاه روز جمعه ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ مجمع عمومی سازمان ملل در پاریس بیانیه ۳۰ ماده ای حقوق بشر را که پیش نویس آن توسط کمیسیون حقوق بشر تهیه شده بود، تصویب کرد و این روز را روز جهانی حقوق بشر اعلا م کرد.
این اعلا میه با تاکید بر بیانیه های پیشین حقوق بشر و نیز بر ایده های عصر روشنگری تعبیر جدیدی از حقوق بشر ارائه می دهد تعبیر جدید، حقوق بشر را امری جهانی و ورای مرزهای ملی و فرهنگی قلمداد می کند. سرلوحه اعلامیه جهانی حقوق بشر بر این اصل استوار است:
آنچه حقوق بشر می نامند!
● حقوق بشر و چگونگی شکل گیری آن
“سابقه تاریخی “حقوق بشر” حتی درسنت اندیشه و حقوق غرب نیز چندان کهن نمی باشد. اگر ما مثلا در کتابهای بزرگترین فیلسوف عصر روشنگری (قرن هجدهم) یعنی کانت که بیش از هر فیلسوف دیگری انسان و کرامت او را ملاک و مبدا فلسفه عملی خود قرار می دهد این اصطلاح را بجوییم اثری از عبارت حقوق بشر نمی یابیم.” (مصطفی محقق داماد، ۱۳۸۵، ص ۴۴)
حق شهروندی و حق بشری
چه گونه می توان تمامی انسان ها را به پذیرش مفهوم یکسانی از حقوق بشر سوق داد؟ اعلامیه ی جهانی حقوق بشر چنین داعیه ای دارد. این سند بر آن است که حداقلی از حقوق را تعریف کند که انتساب عنوان بشر به یک موجود، مستلزم برخورداری این پدیده از آن ها باشد. تلاش تمامی انسان دوستان و فعالان حقوق بشر نیز در راستای تعمیم حقوق مندرج در این اعلامیه به تمامی مصادیق عنوان فوق یعنی "بشر" است.
با این حال اگر با این نکته موافق باشیم که "هر جا جامعه ای هست، حقوق هم هست"، به ناچار باید این نتیجه را نیز بپذیریم که حقوق به مثابه قاعده ی رفتار اجتماعی، مولود جامعه و برای ساماندهی آن است. پس اگر جوامع بشری از عام ترین قواعد حقوقی برداشت های ناهمگونی داشته باشند و برخی از آن ها با برداشت عام فوق از حقوق مندرج در اعلامیه ناسازگار باشند، چون نظام های حقوقی، مولودِ رایج ترین اراده ی اعضای جامعه ای ویژه است، به ناچار باید آن جامعه ای را مُحَقق قلمداد کنیم که قاعده ای برای رفتار مألوف اعضا وضع کند که با اراده ی مشترک اعضا هم آوا و همساز باشد نه با قواعد مندرج در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر.